واحه ای در تاریکی

ساخت وبلاگ
دنیا همین طور بوده و هست. چرایی اش را من نمی دانم. عوض کردنش هم در توانم نیست. ساز خودش را می زند و قطار خودش را می راند. کاری به خوش و نا خوش ما ندارد. زیباست، اما بی رحم. از زمین خوردن مردم دردش نمی واحه ای در تاریکی...ادامه مطلب
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fkompanio بازدید : 56 تاريخ : دوشنبه 23 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:42

بر روی صندلی روسی قدیمی می نشینم و چشم می دوزم بر تاریکی ابدی  که تنها روبرویم نیست تمام زندگی ام را در بر گرفته است. در نقطه ای که تفاوتی میان چشم بستن و چشم گشودن نیست و هیچ پرتوی نوری تیرگی سرد اطرافم را نمی شکافد تنها دلیل موجودیت من صدای آرام نفس های خواب آلود یک کودک است .... نوشته فاطمه کمپانی. 19 فروردین 95. روزی که خورشید در خوش یمن ترین مرتبه خود باید باشد و می اندیشم چه شوخی عجیبی است! واحه ای در تاریکی...ادامه مطلب
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : صندلی, نویسنده : fkompanio بازدید : 64 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 11:24

همان اتاق قدیمی،

همان پنجره رو به باغ،

همان درخت توت کهنسال،

همان بوته های رز،

همان صندلی،

همان میز،

همان فنجان چای

اما،

بدون من!

بدون من که بنشینم،

که بنگرم،

که ببویم،

که جرعه جرعه بنوشم،

و بنویسم: 

از تنهایی ...

نوشته فاطمه کمپانی. دهم ژانویه ۲۰۱۷


گره خورد به: زن, دوستی, زمستان
لینک مطلب نوشته شده در  چهارشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۵ساعت ۳:۸ ق.ظ  توسط فاطمه کمپانی  | 
واحه ای در تاریکی...
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : مرثیه,برای,خودم, نویسنده : fkompanio بازدید : 51 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:20

در کوله بار من اندوهی است به وسعت دریاها. از کوله بار من جسد گنجشکی تنها و خون آلود بر قدم هایم سرب می پاشد

و شبی بی نهایت، نفس های سنگین و دود آلودش را به سویم روانه می کند. کاش پیش از رفتنش به من آموخته بود که چطور

بارها را زمین بگذارم و سبکبار سفر کنم. 

مثل او که رفت ...

بدون خاطره ای

بدون اندوهی. 

نوشته فاطمه کمپانی برای او که سالهاست که نیست ...

لینک مطلب نوشته شده در  جمعه ششم اسفند ۱۳۹۵ساعت ۱۲:۴۴ ب.ظ  توسط فاطمه کمپانی  | 
واحه ای در تاریکی...
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fkompanio بازدید : 62 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 12:20

بر روی صندلی روسی قدیمی می نشینم

و چشم می دوزم بر تاریکی ابدی 

که تنها روبرویم نیست

تمام زندگی ام را در بر گرفته است.

در نقطه ای که تفاوتی میان چشم بستن و چشم گشودن نیست

و هیچ پرتوی نوری تیرگی سرد اطرافم را نمی شکافد

تنها دلیل موجودیت من

صدای آرام نفس های خواب آلود یک کودک است ....

 

نوشته فاطمه کمپانی. 19 فروردین 95. روزی که خورشید در خوش یمن ترین مرتبه خود باید باشد و می اندیشم چه شوخی عجیبی است! 

واحه ای در تاریکی...
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : صندلی,صندلی اداری,صندلی داغ,صندلی ماساژور,صندلی لهستانی,صندلی راحتی,صندلی نیلپر,صندلی مدیریتی,صندلی چوبی,صندلی ماشین کودک, نویسنده : fkompanio بازدید : 213 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 23:06

ماه هاست که در سکوتی به سنگینی ابدیت

رام بهادور بومجان 

در حفره ی درخت کهنسال

رویای بودا را در دل می رویاند. 

نمی خورد.

نمی آشامد.

نمی جنبد.

با این حال نیروانا را از او می دزدند

زائرانی که تشنه ی قطره ای نور اند.

 

نوشته ی فاطمه کمپانی. یازدهم اردیبهشت 95. برای پسر پانزده ساله ای که شاید بودا باشد.

واحه ای در تاریکی...
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : رام بهادور بومجان, نویسنده : fkompanio بازدید : 236 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 23:06

کاخی کشیده بر دل شنزار از جامه ی سیاه درختان بر باره ی بلند کبودش نقشی ز هفت پیکر بی جان   در زیر نور ماه فسرده  یک سایه ی پلید شبه گون حک می کند  بروی شن سرد با داس نقش هیئت شیطان   کابوس سرد گردن و زنجیر خاموشی زبان عدالت فریاد خفته در دل هر مرگ  آرامش خیالی طوفان     حبس است آرزوی رهایی مرده است رقص و شادی و امید ضحاک فتح کرده جهان را  خشم است و نفرت و غم و هرمان    بدرود ای شقایق خونین بدرود نخل های سبکبار بدرود کودکان طبیعت بدرود عشق و دانش و ایمان.   دیگر زمان سلطه ی پوچی است آغاز داستان تباهی ردی نمانده از گل لبخند فریاد، مرگ، هجرت، پایان.    نوشته فا واحه ای در تاریکی...ادامه مطلب
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : سنجار,سنجاري,سنجاري سمك,سنجاره,سنجار اليوم,سنجار الان,سنجار عراق,سنجاره من شمر,سنجار تويتر, نویسنده : fkompanio بازدید : 177 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 23:06

این کمپین مخصوص مشتاقان دور افتاده از کتاب طراحی شده. افرادی که به طور جدی به مطالعه می اندیشند اما با مشکل کمبود وقت مواجه اند. بیست و پنج صفحه در روز به زمان زیادی نیاز ندارد و در عین حال به اندازه کافی زیاد هست که تعداد قابل توجهی کتاب را در طی سال شامل شود. هدف این است که هر روز مقدار معینی مطالعه انجام شود و مطالعه به بخشی از روند زندگی روزانه تبدیل شود. قوانین: ۱. هر روز حد اقل ۲۵ صفحه خوانده شود که البته می شود به دلخواه یا بسته به شرایط مقدار بیشتری هم مطالعه کرد. ۲. خواندن روزانه الزامی است و نمی شود یک روز تعداد صفحات بیشتری مطالعه کرد و یک روز از م واحه ای در تاریکی...ادامه مطلب
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : fkompanio بازدید : 145 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 23:06

رفته بودم تا ببینمش و بگویم. بگویم که می روم، که از همه چیز گذشتم، که ساعت شنی شکسته است و شن ها را باد دوباره به سمت کویر می کوچاند. سر میز همیشگی نشستم و نوشیدنی همیشگی را سفارش دادم. می دانستم که می آید. به عادت همه ی سه شنبه ها که می آمد و چای عصرانه اش را با همان کیک یزدی های خیلی شیرین می خورد، روزنامه اش را می خواند، و می رفت دوباره سر شیفت. می دانستم که اگر بیاید مرا می بیند و سلامی و بعد می توانم بگویم. بگویم که چهارده سال است که این راز لعنتی راه گویم را بسته و دارد خفه ام می کند. حالا که مریم برای همیشه رفته، حالا که نگار و امیر و حمید را طوفان زمان با واحه ای در تاریکی...ادامه مطلب
ما را در سایت واحه ای در تاریکی دنبال می کنید

برچسب : زیر سم اسبان است,زیر سم اسب شب,نوحه زیر سم اسبان است,فردا بدنش زیر سم اسبان است, نویسنده : fkompanio بازدید : 130 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 23:06